به گزارش سرویس بین الملل گردشگرآنلاین، در سفر به مابیرا و جنگل Mpanga، باید صراحتاً به شما خوانندگان عزیز اعتراف کنم که اتوبوس صبح را از دست دادم تا به سایر اعضای گروه متصل شوم، اما بالاخره موفق شدم. در حال حاضر، من از جزئیات سفر صرفنظر می کنم و مستقیماً روی تجربه تمرکز می کنم… تا به امروز قبول دارم که سفر به مابیرا بیشتر از حد انتظار طول کشید (البته از وسایل عمومی چه چیزی می توان دریافت کرد!) و من یک مورد را از دست دادم. فعالیت زیاد دوستان من مدتهاست که وارد شده بودند و در واقع نیمی از این تجربه را … برای من ناراحت کننده بود، اما همچنان قوی هستم (هی، من ۲ پوند شجاعت و هیجان را با خودم بسته بودم!). بنابراین من اینجا بودم، با دوربین دوچشمی و راهنمای «پرندگان مهاجر آفریقای شرقی» و با چک لیستی از نزدیک به ۳۰ گونه پرنده (حالم بد نبود!) آماده بودم. خیلی سریع اتفاق افتاد، قبل از اینکه بتوانم تمام حضور این جنگل بارانی استوایی باشکوه را بگیرم، راهنمای من به سرعت به چشمان سفید زرد اشاره کرد، پرندگان مهاجر جنگلی بسیار سریع هستند (یا فکر می کنم خجالتی)، اما من با اولین دیدم از این موجود کوچک با این حال، قبل از اینکه بتوانم دقیق‌تر نگاه کنم، پرواز کرد… حالا باید ساکت‌تر و بیشتر مراقب زمزمه‌ها و راهنمایی‌های راهنما بودم.
من بارها با برفک افریقایی روبرو شده بودم، اما بیشتر از دیدن آن در جنگل مابیرا در حال خوردن مورچه‌های سافاری کوچک اوگاندا و امیدواری به اطراف، هیجان‌زده بودم. این پرنده تینکر بود که تمام هیجان را برگرداند. همه گوشه های جنگل را نگاه کردیم و هنوز نتوانستیم صدای تماس را ردیابی کنیم. در این مرحله، راهنمای من به ما پیشنهاد داد که از دم مرداب استفاده کنیم و شاید با آن روبرو شویم… او واقعاً درست می‌گفت، ما فرصتی برای آن داشتیم که از کنار آن عبور می‌کرد… زنده‌ترین صدا را در عین حال بسیار کم دارد. من با دیدن منظره خیره کننده شاه ماهی سینه آبی خوشحال شدم… اوه این منظره واقعی بود. این یکی از نادرترین گونه های پرنده در مناطق گرمسیری آفریقا است که در این نقطه در پارک های ملی Semliki و ملکه الیزابت قرار دارد.
سفر به جنگل Mpanga: ماه تولید مثل برای صورتحساب های شاخ سیاه و سفید (آگوست) مقصد بعدی پرندگان مهاجر ما یک جنگل کوچک در بزرگراه Masaka بود. این فقط در جاده است و شما نمی توانید آن را از دست بدهید. فصل تولید مثل اسکناس های شاخ بود. اگر زمانی نیاز به تماشای تعداد زیادی اسکناس شاخ پیدا کردید، همانطور که بعداً متوجه شدم، جنگل Mpanga قطعا بهترین مکان است. بارها و بارها، با نوک شاخدار سیاه و سفید نر که برای ساختن لانه گل جمع می کرد، از نزدیک نزدیک شدم. راهنمای من ما را بیشتر به سمت پایین جنگل راهنمایی کرد و به پایین درخت غول پیکری که در آن ساخت و ساز در حال انجام بود رسیدیم. منظره‌ای که ما با آن برکت داشتیم، اثری باشکوه بود… خلاقیتی که لانه با آن ساخته می‌شود، چیزی است که باید دید.
در حال حاضر، توراکوی بزرگ آبی نیز در این کار بود (به طور خطرناکی تخم های کوچک خود را بیرون می آورد… دزدی و جشن گرفتن تخم های دیگران توسط نوک شاخ معمول است)، اما این بار لانه از تکه های کوچک چوب ساخته شده است. و دسته‌های درختی نرم بر خلاف منقار شاخ که فوکوس می‌کند، «تمامی گل‌آلود» را ایجاد می‌کند. تورراکو آبی بزرگ لانه را در بالاترین و ضخیم ترین انتهای درخت بالا می برد تا از شکارچیان و البته آب و هوای سخت در امان باشد.
در حالی که من از زیبایی چنین خلقتی شگفت زده بودم، یک پرینیا چانه سفید با حضور او ما را مجذوب خود کرد. اوه… اولین بار بود خوبم و مسحور شدم. این پرنده کوچک (پرینیا) حس تیزبینی برای تشخیص صدای خود دارد. راهنمای من این را با پخش مجدد آوازهای ضبط شده‌اش از فاصله دور ثابت کرد و دید، او (پرینیا) دوباره برگشته بود و در حال پرواز بود و احتمالاً متعجب بود که چه کسی تماس می‌گیرد. او با صداهای مشابه تلافی کرد که احتمالاً پیام کمک ارسال می کرد یا نوعی تهدید برای هر دشمنی (ما) بود!
چک لیست من در حال حاضر ۱۰۰ است و هنوز در حال شمارش هستم.
[ad_2]
ترجمه این مطلب توسط تیم مترجم گردشگر آنلاین
انجام شده و منبع اصلی آن وبسایت Bryan Muhoozi است
